21: آيا تاريخ بى هدف است؟نجات بخشى تطبيقى
اسوالد اشپنگلر متفكر آلمانى و صاحب اثر معروف (انحطاط تمدن غرب) تاريخ را همچون موجود زنده اى فرض ميكند، و از تاريخ تفسيرى ادوارى دارد. از نظر وى هر دوره تاريخى حدود هزار سال است كه با مرگ محتوم او دوره بعدى جايگزين آن مى شود....
مطابق نظر او سير تاريخ روند تكاملى ندارد، بلكه تاريخ مجموعه اى از تمدن هاست كه هر كدام پس از طلوع و طى مراحلى غروب خواهند كرد و آن گاه تمدنى ديگر طلوع و پس از طى زمان به غروب خواهد گراييد، و اين دور باطل همواره ادامه دارد. در واقع از ديدگاه او تاريخ جهان تصويرى از تكوين و پيشرفت پايان ناپذير حيات و مرگ تمدن هاست.(1)
از اشپنگلر سؤال مى كنيم: دوره جديد از تاريخ آيا مثل دوره قبل است در فرهنگ و تمدن، و يا از ماقبل منحطتر است و يا كامل تر.
اگر مثل دوره قبل است، دوره جديد ادامه همان دوره قبل است، و در حقيقت دوره جديدى وجود ندارد. و اگر منحطتر است كه اين خلاف واقع است. و اگر كامل تر است سؤال مى كنيم كه اين كمال از درون او برخاسته است و يا از بيرون و عوامل خارجى در آن دخيل بوده است. اگر از درون آن برخاسته كه همان نظر صحيح در باب تكامل تاريخ است. و اگر از برون و خارج به تكامل رسيده است اين همان نظريه ماديت تاريخ است.
از طرفى ديگر اين نظريه بر خلاف واقعيت خارجى است؛ زيرا نوع بشر در تكامل معنوى و مادى است و در هر عصرى از تجربيات عصر ديگر بهره گرفته و بر آن مى افزايد و به جلو ميرود.